سال نو خود راچگونه شروع کردید

ساخت وبلاگ
وسط جاده بود م و باران می بارید ومن سجده کردم زیر باران.سال تحویل شد .نو شد با تمام پرونده هایی که تو دادگاه باز مونده .سال نو شد با تمام مریض ها ..با تمام جیب های خالی . با تمام  دردهام ...امسال فهمیدم لحظه سال نو..فقط یه لحظه است که بغض ادم می شکنه 
سفر بودم ...گاهی خندیدم ..اما از ته دل نه ..واقعا از ته دل گریه کردم ..خیلی جاها ..خدا را و صدا زدم  گفتم دست خالی ردم نکنید.برگشتم و تمام مسیر تو گوشم اهنگ سال نو احمد سلو و ابر می بارد همایون شجریان تکرار می شد.اشکام می ریخت روی گوشی موبایلم ..روی عکس های عید سال قبل ....می خواستم تکلیفم معلوم شود ..تلفنی زدم که بازهم جواب داده نشد.سه روز اول می خواستم پیام بدهم بهش.هی نوشتم .هی پاک کردم و اخرش هیچی نفرستم.می خواستم بنویسم ..خیلی بی غیرتی ..بنویسم دوستش داشتم ..بنویسم ..دل تنگم ..بنویسم سال من نو نشده اما همه حرفهام فقط بغض شدو تو پیاده روی های یک شهر غریب اشک شد.روحم شکننده شده ..اونقدری که حوصله ادم ها را ندارم ..دلم می خواهد خیلی ها را حذف کنم ..برم به یکی بگم ول کن زندگی من را .اما هیچی نمی گم .از این هیچی نگفتن دارم خفه می شم ..اما مگه میشه داد زد ..برم درخونه شون داد بزنم ..برم در خونه اون مزاحم تلفنی مثلا وکیل و به همسرش بگم نونی که می اید سر سفره ات نون بی شرف بازی های  همسرت هست .اما هیچ کاری نمی کنم ..
سال قبل تو اون یک ساعتی که زمین خاموش می شد به اصرار من رفتیم میدان امام
 تو تاریکی به خیلی چیزها فکر کردم ..که حتی اینجا هم ننوشتم ...امسال به وقت خاموشی زمین در جاده بودم و  فکر کردم به تمام دردهایی که کشیده بودم .راستش به خودم حق می دهم که فکر کنم دارم انسان صبوری می شم ...خسته اما صبور ....
اینا  را این جا می نویسم .تو اینستا از خوشی ها عکس می زارم که همکلاسی های دانشگاهم صبح تا شب بحث روزشون جدایی و حال بد من نباشه .همه شروع سال نو بد نبود.لحظه های خوشم داشتم .خودم می دونم که باید خدا را شاکر باشم واسه داشتن مادرم ،واسه داشتن خانوده ام ..واسه داشتن دوستم ...واسه هزار تا چیزی که دارم و حواسم نیست.می دونم یه روز ی تمام می شه این سختی ها ..یعنی  خدا خودش گفته .. و من به حرف خدا ایمان دارم ..
سال نو تون مبارک ..ایشالله امسال تمام گره ها تون باز شه ..لباتون پر خنده شه :) 
روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 13 فروردين 1396 ساعت: 0:25