مثل استخوان ماهی تو گلو ..
می خواهم رها شم ..
امروز صبح پای دوتا تلفن سوختم ..اتش گرفتم و گفتند تو جای خواهر ما ..داره عمرت می گذره پای بی لیاقتی اش ..داره میگذره ...بگذر ..
خودش داره زندگی می کنه بی خیال همه چی ..یک سرو گردن بالاتر ...
برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 174