نامه ای برای سعید

ساخت وبلاگ

دفعه اولی که دیدمت گریه کردم ..هزار بار بعد از اون هم دیدم و گریه کردم ...

 مدت ها اهنگ فیلم زنگ  موبایل ام  بود .

سعید ...وقتی دم راین ایستادی و فریاد زدی، من اون ادم مستی بودم که کنارت فریاد زدم و گله کردم .همون قدر خسته ..همون قدر بی پناه ..هربار دلم خواست صبح شه و تو خانه خدا بیدار شم ...میشه بهم بگی چی شد که اروم شدی ..که  دلگیر نبودی ..که پذیرفتی ...

همیشه برام عجیبی، دوست داشتنی دست نیافتنی ..

من هزار بار ایستادم پرسیدم قرارمون این نبود ....

راستش تو جز معدود ادم های این قشری که دلم می خواست یک بار باهم حرف بزنیم 

فیلم از کرخه تا راین 

به دعوت هوپ عزیز

بازی وبلاگی اقا گل 

روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 125 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:50