زمان میگذره ..

شنبه طلا ها را پس گرفتم ..

یعنی تحویل دادند به محل کارش و ما هم از هم انها تحویل گرفتیم ..به حلقه ام نگاه کردم ..دیگه دوستش نداشتم ..

این که چند تا سکه بازهم کم بود مهم نیست برام.دیگه واقعا مهم نیست .مهم رسوایی بود.اثبات حقیقت بود.

خدایا شکرت ....

دیروز رفتم پیش دکتر بانکی  تو دانشگاه نوبت گرفته بودم...بهم گفت اگه چیزهایی که می گی واقعا باشه ..جدا شو ...راستش را بخواهید فکر نمی کردم بهم بگه جدا شو ولی گفت ..

من خستم ..یک جورایی گاهی دلتنگ میشم مثلا وقتی اولین بارون بارید زدم زیر گریه ...اما من می دونم که اشتباهه ..می دونم که تو خیلی ظلم کردی ...و حتی پشیمون نیستی ..دلم برای خودم می سوزد ..برای منی که باید تاوان نامردی تو را بدهم .دلم می خواهد یک بار دیگه پیام بدهم اما عقلم میگه خیلی خری ...خیلی خری که دلت تنگ می شه ..و پیامی نمی دهم  ..

دلم معجزه می خواهد ..

جواب چند تا کامنت خصوصی :

دختر در دوران عقد نفقه دارد ..دختر در دوران عقد حق حبس دارد که می تونه درخواست نفقه  بدهد ..

 اقای عین شرکت نفت استخدام شده ..همکلاسی ام ...راستش بخواهید ادم زرنگی نیست ..از نوشتن مقاله هایش در می رود یا می دهد کسی برایش می نویسد . حالا هم رفته خودش را اموزش محور کرده ......پارتی چیز خوبی است که من ندارم ..حرفم حسادت نیست .همین ..

فیلم شکاف را دیدم اگه کسی قصد دارد فرزندی را وارد این دنیا کند ، ببیند  ..مگرنه فیلم خاصی نیست ..همین ..