روز هایی که گذشت ...

متن مرتبط با «نیازمندیم به عاشق بودنت» در سایت روز هایی که گذشت ... نوشته شده است

چهارشنبه

  • کارم که تمام شد زنگ زدم الف گفت بیا خورشت کرفس دارم میپزم گفتم دوست پسرت می اد می خوره ..خندید..خندیدم در ظاهر اما چرت بود خنده ام .قبلش مسیر اصفهان به بهارستان را گریه کرده بودم و رفته بودم دادگاه ..مسیر برگشت هم گریه کرده بودم ..بی صدا ..یه جوری که نمی دونم چه جوری است اشکام میریزه ..انگار بدنم قدرت تاب اوری دیگه نداره .صبحونه نخورده بودم ....رفتم یه سیب زمینی گرفتم ...رفتم تو پارک ...یه جایی که فکر می کردم هیشکی 1. 30 ظهر نمیره ..اما دو تا فنچ عاشق اومدن ...بلند شدم اومدم خونه ..ناهار دیگه نخوردم تا الان که ساعت 9 شب و معده ام تیر می کشه ولی معده ام ترش می کنه و دهانم تلخه ...اشکام داره می ریزه ..ظهر یک دفعه خوابیدم ..منی که هیچ سابقه نداره بخوابم از ساعت پنج تا الان فقط زل زده بودم به لب تاب به زور یه تجدید نظر نوشتم ...احساس تهی بودن دارم ظهر به الف گفتم واقعا به زور روی پاهام بند هستم ..زنگ زدم یه جای نوبت گرفتم واسه 23 بهمن ..انگار صد سال دیگه است این 23 بهمن ..این ها می نویسم که بلکه ذهن ام سبک شه ... نمی دونم شاید همه این حال بدم مال نزدیکی 8 دی باشه .. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بعدظهر پنج شنبه

  • ساعت یک ربع به چهار بعدظهر است  من ساعت یک کشونده دفتر که مشت خلافکار به ظاهر ذی صلاح ببینم . تمایلی به قبول پرونده ندارم اونا هم تمایل به وعده دروغ دارن ... حال ندارم برم خونه ...میرم یه غذای چرب از مثلا رستوران مشهور نزدیک میگیرم ..مزخرف بود به نظرم.  تبلیغات کاری کرده که چندتا شعبه داشته باشه  بارون می‌آمد..دیشب و امروز دلم تنگه  یکم دست از سر خودم برداشتم ...می خواهم اشتباه برم مسیر را  شاید مسیر اشتباه به مقصد برسه  شایدم من درست و غلط هیچ وقت بلد نبودم  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوشنبه

  • من نیاز داشتم که با کسی حرف بزنم و احساس کردم کس خاصی برای حرف زدن ندارم  عجیب بود ..همه بهم می گفتن این کار و رابطه اشتباه است ...خودم می دونستم اما داشتم زور می زدم  دفعه اول  نبود که بیخودی زور می زدم ..الان ارومم انگار تکلیف ام با همه چی مشخص شده  با خودم ...حداقل می دونم که دو نفر با من بازی کردن ..همین  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوشنبه عصر

  • همیشه از جواهرات با نگین یاقوت کبود خوشم می امد  میم دوست نداشت و نخریدم اما چشمم همیشه دنبالش بود ..یه نیم ست از خانواده هدیه گرفتم ولی اونی نبود که واقعا تو ذهنم بود  میم دوم که وارد زندگی ام شد از یاقوت کبود خوشش می امد یه انگشتر یاقوت کبود برام گرفته بود عاشقش بودم ... وقتی تمام شد پس اش دادم ..می دونست دوستش دارم خیلی ...بهم گفت رفیق ام گفته دختره خیلی ادم حسابی که همه چی را پس داد ... اما من هنوز چشمم دنبال یاقوت کبوده ..تو پیج های اینستا شبیه اون انگشتر دیدم ...و داغ دلم تازه شد ..می توانم بخرم ولی انگار دوست ندارم خودم برای خودم بخرم ...چی این ادمیزاد ..سالها است یه سری گردنبد جنس  برنج با سنگ   تو یه پیجی  می بینم اما دست و دلم نمی ره خودم برای خودم بخرم ..انگار یه چیزی باید یه عاشقی واسه معشوق بخره و خب هیچ معشوقی نیست ... دلم یه چیزهایی می خواهد که گفتنش هم خنده داره  دیدم من همیشه از یه قشری که یه شغل خاص دارن خوشم می امد ...همیشه دلم می خواست یارم تو اون شغل باشه ...اما خب نشد  امروز داشتم از یه جایی وابسته به اون شغل رد می شدم ...به خودم گفتم چی شد که خودم نرفتم دنبال این شغل ... چی شد که امسال که بعد صد سال داشت ازمون می گرفت نرفتم ازمون بدهم ...دلم سوخت انگار  انگاری همیشه ته ذهنم بود که این یه تیکه از ذهن ام یه ادم دیگه ای برآورده کند اما این یکی هم محقق نشد ... باید خودم برم دنبالش ...اما شغل یه جوری که ازمون می خواهد و خیلی دوره از رشته حقوق  و زن نمی گیره..ولی چرا من همیشه چشمم دنبالشه ... وبلاگ سوت کور شده .. نمی دونم منم کانال بزنم یانه .... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک شنبه

  • احساس می کنم زشتم  و حتی گفتن این جمله نیز درد اور است  این روزها به تزریق ژل لب ، رنگ کردن موهام ، مژه گذاشتن و ...فکر می کنم و تهش هیچ کاری نمی کنم چون همیشه ساده بودم  تاثیر حرف های اونه می دونم  به هرحال  چندلر( بازیگر سریال فرندز - متیو پری ) فوت کرده و امروز هی بهش فکر می کنم و گریه می کنم  تهش اینه که من فرندز می دیدم که خوب شم اما حتی بازیگر فرندز هم نهایتا خودش کشت ... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به حرمت رفاقت دعا کنید برام

  • دروغ ..تهمت ..نامرد ..نامرد ..نامرد ... امروز دوباره فهمیدم زذالت ادم ها تمامی نداره .... میشه با تمام وجودم بخواهم با زبان روزه برام دعا کنید ...., ...ادامه مطلب

  • به بهانه 7 اسفند

  • با غم از خواب بیدار می شم. ساعت 9 شورای حل اختلاف.کارمندش وظیفه قانونی اش را انجام نمی دهد و الکی می خواهد مرا بفرستد جای دیگر ..و به کنایه هم می فرمایند شاید هم من سوادش را ندارم ..میرم پیش مدیر مجتم, ...ادامه مطلب

  • از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی

  • اشک .... #از_خون_جوانان_وطن  پ ن : احمقانه است که بنویسی ..غیر عمدی وقتی قانون خودت عمل کشنده را عمدی می داند وقتی اشتباه در هویت رافع مسیولیت و علل موجه نیست ‌.. بمیرید ...بمیرید ..., ...ادامه مطلب

  • ادمی به کجا میرسه ....

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • در را به رویم باز کن ..اندو اورده ام ...

  • اینجا  همیشه شب است هیچ سحری هم ندارد ..هیچ سختی هم تمام نمیشه دیگه منتظر هیچی نیستم ..., ...ادامه مطلب

  • چقدر تو به فکر منی ...

  • از حال بهم زن ترین حس های دنیا پیام بانک است ...واریز ۱۰۰ هزار تومان ..خودش را مسخره  کرده ... اینکه مرد این داستان نبودی یک طرف ..بیشعوری خودت و وکیل, ...ادامه مطلب

  • تلاش کن که برگردی و در کمال خونسردی مرا به خاک بسپاری

  • کارت دانشجویی ام را که تحویل دادم بعض کردم .  این چند روزه فیلم هجوم شهرام مکری را دیدم دوست نداشتم . فیلم ابا جان را دیدم که خیلی مسخره بود ..  با دوستم رفتیم جشن شب یلدا دانشگاه ..یه عالم خوش گذشت ...:) یه کوچلو با خودم مهربون شدم .مثلا امروز خودم بردم دکتر . باشد که رستگار باشم و آزمایش ها را هم بدهم . یلداتون مبارک :)  پ ن 1: یه چیزی هست که هیشکی نمی فهمه ..یک ماه است که باید کاری را انجام بدهم ..انجام ندادم .نشستم به تماشا..که 8دی برسد.  که یخ بزنم از بی رحمی تو ...که بتونم کاری که نمی خواستم را بکنم . نرسیده به  مشهد از دست لایحه وکیل ات زدم زیر گریه .اقای پ نوشت نگران نباش .. من نگران نبودم .نگران جواب حرف های وکیل ات نبودم .. اونقدر حقوق خونده بودم که بدونم ته بازی چی میشه ..اما نگاه کردم و فکر کردم داری تا کجا می ری .. من از خودم گذشتم ..تو نمی فهمی ..من تو سال 94 گیر کردم ...شهریور 96 به دست تو کشته شدم ...و هیچ کس نفهمید .. تلاش کن که برگردی و در کمال خونسردی مرا به خاک بسپاری  بعدا نوشت : برای پ ن 1 : من می خواستم صبر کنم اما تو ازمن بیشتر عجله داری ..  من سکوت می کنم و هیچ کاری نمی کنم ..نگاه می کنم .., ...ادامه مطلب

  • به یاد کنکور ..

  •  شش سال پیش که کنکور می دادم فکر می کردم کنکور خیلی چیزها را تغییر می دهد .رتبه دو رقمی من شد قبولی حقوق. ترم اول گریه ها کردم واسه قبول نشدن تو دانشگاه تهران ..حالا شش سال گذشته و دانشگاه ام برام یه خونه قدیمی است ..یه خونه که دوستش دارم .به خیلی چیزهایی که خواستم نرسیدم ..به خصوص یک سال گذشته سال, ...ادامه مطلب

  • هزار و یک نفری به جنگ با دل من

  • هجوم زخم تو را نمیکشد تن من برای کشته شدن چه کنم هزار و یک نفری به جنگ با دل من برای این همه تن چه کنم اگر برای ابد هوای دیدن تو نیافتد بر سر من چه کنم هجوم زخم تو را نمیکشد تن من برای کشته شدن چه کنم , ...ادامه مطلب

  • نیازمندم به تک تک تان ..

  • میشه با تمام وجودم بگم التماس دعا ... میشه بگم امروز از ساعت پنج بعد ظهر برام دعا بخوانید ..حتی صلوات ..میشه پیش خدا واسطه شید ..امروز مهم است .. نپرسید چرا ..فقط به خاطر ابان ..دعا کنید ..یک دنیا ممنونم ..,نيازمندم به تو,نیازمندم به تو,نیازمندیم به عاشق بودنت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها